قتل همسر صيغه اي چند روز بعد از ازدواج دائم

۶ بازديد

قتل همسر صيغه اي چند روز بعد از ازدواج دائم

به گزارش سلامت نيوز به نقل از روزنامه شرق، خرداد سال ٩٢ بود كه مأموران بيمارستاني در ملارد به پليس خبر دادند زن جواني را كه به نظر مي‌رسد خفه‌ شده ‌است به بيمارستان آورده‌اند. وقتي پليس به محل رسيد پزشكان گزارش دادند زماني كه اين زن را به بيمارستان آوردند او فوت شده‌‌ بود اما بررسي‌هاي اوليه نشان مي‌دهد بر گلوي اين زن فشاري وارد كرده‌اند. بنابراين تحقيقات در اين خصوص آغاز شد. مردي كه اين زن را به بيمارستان برده ‌بود در گفته‌هايش به مأموران مدعي‌ شد دوستش از او خواسته كه زن جوان را به بيمارستان ببرد. او گفت‌: دوستم، بيژن با من تماس گرفت و گفت با زني در خانه يكي از اقوامش درگير شده ‌است و از من خواست كه كمكش كنم. من هم به آدرسي كه داده ‌بود رفتم و آن زن را به بيمارستان بردم. من خبر ندارم بين آنها چه اتفاقي افتاده‌ است اما تا جايي كه مي‌دانم بيژن با اين زن رابطه داشت.


وقتي مأموران، بيژن را بازداشت كردند او قبول كرد كه مهتاب همسر صيغه‌اي او بود و با هم رابطه داشتند و زمان درگيري هم براي اينكه جلوي فريادزدن‌هاي او را بگيرد دست به اين كار زد. بيژن گفت: وقتي با مهتاب آشنا شدم براي اينكه مي‌خواستم با او رابطه داشته‌ باشم وي را صيغه كردم. مهتاب از شوهرش جدا شده بود و دو بچه ‌داشت؛ به‌همين‌دليل با اينكه به او علاقه‌مند شده ‌بودم اما نمي‌توانستم ازدواج كنم و خانواده‌ام هم با اين ازدواج مخالف بودند تا اينكه با دختري آشنا شدم و آن‌قدر عاشق اين دختر شدم كه تصميم گرفتم با او ازدواج كنم. موضوع را به مهتاب گفتم. او قبول نكرد. گفت بايد با من ازدواج كني و بايد من را عقد دائم كني، گفتم نمي‌توانم. بعد حرفش را تغيير داد و گفت كه اگر به او پول بدهم قبول مي‌كند از من جدا شود، در غيراين‌صورت اجازه نمي‌دهد با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج كنم.


متهم گفت: من با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج كردم. وقتي مهتاب موضوع را فهميد با من تماس گرفت و گفت كه بايد به ديدنش بروم. قبول نكردم، گفتم نمي‌خواهم جلوي بچه‌هايش با او ديدار كنم و در خانه يكي از اقوام قرار گذاشتيم. مهتاب به من گفت حاضر است به يك شرط از زندگي من بيرون برود. شرطش اين بود كه ٩٠‌ ميليون تومان به او پول بدهم، اما من اين مبلغ را نداشتم و گفتم نمي‌توانم. دادوفرياد كرد، چاقو كشيد و گفت بايد يا با او ازدواج كنم يا پول را بدهم. براي اينكه بتوانم جلوي فريادهايش را بگيرم دستم را جلوي دهانش گذاشتم. مي‌خواستم با اين كار جلوي آبروريزي را بگيرم كه يك‌باره ديدم بدنش شل شد و روي زمين افتاد.


با توجه به اينكه متهم به قتل اعتراف كرده و اعترافات نيز مقرون به واقع ‌بود كيفرخواست عليه متهم صادر و پرونده براي محاكمه به شعبه ١٠ دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. متهم بعد از محاكمه از سوي قضات به قصاص محكوم شد، اما در زماني كه پرونده داشت روند قانوني خود را براي اجراي حكم طي مي‌كرد. اولياي‌دم با توافقي كه با خانواده متهم كردند، گذشت خود را اعلام كردند.به اين ترتيب اين بار پرونده براي رسيدگي به اتهام بيژن به لحاظ جنبه عمومي جرم به دادگاه آمد. روز گذشته بعد از اينكه كيفرخواست عليه متهم خوانده ‌شد او در جايگاه حاضر شد. او اتهام قتل را يك‌بار ديگر قبول كرد و گفت: من قصد كشتن او را نداشتم و از كاري كه كردم پشيمان هستم. اصلا نمي‌خواستم اين كار را بكنم. به همين خاطر هم از دوستم خواستم به كمكم بيايد. مهتاب دو فرزند داشت و من هميشه بچه‌هاي او را در نظر مي‌گرفتم. آن روز خواستم كه جلوي فريادهايش را بگيرم و به عمد اين كار را نكردم. ٢٠ روز بيشتر نبود كه از ازدواجم گذشته‌ بود كه به زندان افتادم و زندگي‌ام سياه ‌شد. حالا كه اولياي‌دم رضايت دادند، درخواست بخشش دارم.
با پايان جلسه رسيدگي، هيأت قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.
منبع:روزنامه شرق

صيغه

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.