متن مهناز افشار بعد از بازداشت شدن شوهرش
يار من، در انتظار صبح روزي هستم كه شبش دخترمون ديگه نگه «بابا نيس»
باغ پيوند من و تو
پره از عطر اقاقي
عكس هاي خانم مهناز افشار
مهناز افشار در جشنواره
متن مهناز افشار بعد از بازداشت شدن شوهرش
يار من، در انتظار صبح روزي هستم كه شبش دخترمون ديگه نگه «بابا نيس»
باغ پيوند من و تو
پره از عطر اقاقي
عكس هاي خانم مهناز افشار
مهناز افشار در جشنواره
سلفي عجيب ترلان پروانه به همراه يك گاو
گالري تصاوير و عكس هاي جديد و زيبا از ترلان پروانه
گالري تصاوير و عكس هاي جديد و زيبا از ترلان پروانه
گالري تصاوير و عكس هاي جديد و زيبا از ترلان پروانه
عكس بهنوش بختياري در حال انجام آشپزي
مجموعه تصاوير و عكس هاي ديدني و اينستاگرام بهنوش بختياري
مجموعه تصاوير و عكس هاي ديدني و اينستاگرام بهنوش بختياري
مجموعه تصاوير و عكس هاي ديدني و اينستاگرام بهنوش بختياري
عكس هاي خانم مهراوه شريفي نيا و بيوگرافي ايشان
عكس قديمي مهراوه شريفي نيا و مادرش آزيتا حاجيان
مهراوه شريفي نيا و خواهرش مليكا شريفي نيا
مهراوه شريفي نيا ، شهرام حقيقت دوست و حديث ميراميني در سريال خداحافظ بچه
مرتضي و ليلا بچهدار نميشوند و تصميم ميگيرند بچهاي را به فرزندي قبول كنند اما بهخاطر سابقهٔ زندان مرتضي، تصميم ميگيرند بچهاي را بدزدند و اين كار را انجام ميدهند ولي در خانه صاحب بچه يادداشتي ميگذارند اين يادداشت مدركي ميشود تا پدر بچه دنبال انها بگردد در اخر پس از رخدادهاي زياد انها بچه را به خانواده اش تحويل ميدهند با توصيهٔ مادر بچه با موسسه رويان آشنا ميشود و پس از كشيدن دوره زندان صاحب پنج قلو ميشوند.
مهراوه شريفي نيا ، پوريا پورسرخ و اميرحسين آرمان سريال كيميا
اين مجموعه تلويزيوني كه براساس فيلمنامهاي از مسعود بهبهاني نيا ساخته شده، با محوريت زندگي بانوي جواني به نام «كيميا پارسا» با بازي مهراوه شريفينيا در سه مقطع زماني قبل و حين انقلاب، آغاز جنگ، دوران جنگ ايران و عراق و زمان حال روايت ميشود.كيميا عنوان مجموعه تلويزيوني به كارگرداني جواد افشار است. اين مجموعه علاوه بر تهران، آبادان، خرمشهر و ديگر مناطق استانهاي جنوبي در كشور گرجستان به ويژه پايتخت آن تفليس نيز تصويربرداري داشته است. كيميا در ۱۱۰ قسمت ۵۰ دقيقهاي تهيه شده است و از اين نظر بعد از سريال نقطه چين، طولانيترين سريال ايراني است. اين مجموعه تلويزيوني از ۴ مهر ۱۳۹۴ از شبكه دو سيما به روي آنتن رفت. و تا ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ پخش آن ادامه داشت.
مهراوه شريفي نيا در نقش ثريا همسر شاه
زمينه فعاليت :•: بازيگر
تولد :•: ۲۹ فروردين ۱۳۶۰
زادگاه :•: تهران
والدين :•: محمدرضا شريفينيا و آزيتا حاجيان
محل زندگي :•: تهران
مليت :•: ايران
سالهاي فعاليت :•: ۱۳۶۸ – تاكنون
مهراوه شريفي نيا و سوگل طهماسبي
مهراوه شريفينيا متولد ۲۹ فروردين ۱۳۶۰ در تهران بازيگر ايراني سينما و تلويزيون است. وي ديپلم رياضي فيزيك دارد و فارغالتحصيل در رشته موسيقي از دانشگاه هنر تهران ميباشد.
او فرزند محمدرضا شريفينيا و آزيتا حاجيان است. شريفينيا يك ترم در رشته كارگرداني سينما درس خواند اما از ادامه تحصيل در اين رشته انصراف داد. ساز تخصصي او پيانو ميباشد
او در پروژه «شاخه گلي براي دبورا» دستيار كارگردان ضياءالدين دري بود. او خواهر بزرگتر مليكا شريفي نيا است.
منبع:مي پاتوق
مهراوه شريفي نيا
افتخارات نيكي كريمي به همراه عكس هاي او
خاطرات كودكي و نوجواني نيكي كريمي
خودش ميگويد: راستش در دوران بچگي، زياد درسخوان نبودم و تجديد هم ميآوردم، يادم ميآيد يكبار در كلاس اول دبيرستان در درس عربي، نمره بدي آوردم، در رياضي هم تجديد شدم، اما شيمي و زبان انگليسيام، خوب بود، بخصوص زبان كه به همكلاسيهايم، درس ميدادم. هيچگاه در كلاسي مردود نشدم، ولي هر سال يك تجديد ميآوردم. حال و حوصله كلاسهاي جغرافي و رياضي را اصلا نداشتم. بيشتر اوقات هم به بهانه بيماري سر اين كلاسها حاضر نميشدم، ياد آن روزها بخير.»هر بچهاي آرزو دارد وقتي بزرگ شد، شغلي آبرومند براي خودش انتخاب كند، آقاپسرها معمولا ميگويند ميخواهيم، خلبان، مهندس، دكتر و دخترها هم ميگويند ميخواهيم پرستار، خانم دكتر، دندانپزشك و… شويم.اما نيكي كريمي به نويسندگي فكر ميكرد.«بيشتر به نويسندگي فكر ميكردم مثل خيلي از بچهها در دوران كودكي علاقه زيادي به كارتون داشتم. تنتن، سنباد و عليبابا، خانواده دكتر ارنست و… كارتونهاي مورد علاقهام بود. ضمن اينكه از كودكي علاقه شديدي به ترجمه داشتم.در دوران دبيرستان، يك تئاتر مدرسهاي داشتيم كه در خود مدرسه بارها آن را اجرا كرديم و مورد استقبال قرار گرفت، يادم ميآيد آن زمان تئاتري اجرا ميكرديم كه نامش «فروغ» بود، اين تئاتر آنچنان مورد استقبال قرار گرفت كه به دبيرستانهاي مختلف ميرفتيم و آن را به نمايش ميگذاشتيم.»
عكس نيكي كريمي در اكران خصوصي فيلم شيفت شب
عكس جديد و زيبا نيكي كريمي و مارال فرجاد
نيكي كريمي
نيكي كريمي (به انگليسي niki karimi – زاده ۱۹ آبان ۱۳۵۰، تهران) بازيگر، كارگردان، مترجم و عكاس ايراني است. وي تاكنون در چندين جشنواره جهاني فيلم به عنوان داور حضور داشتهاست. كريمي با كسب چهار جايزه از جشنوارههاي گوناگون بينالمللي يكي از موفقترين بازيگران ايراني از لحاظ تعداد جوايز جهاني بودهاست.
زندگي نيكي كريمي + فعاليتهاي نيكي كريمي
نيكي كريمي متولد ۱۹ آبان ۱۳۵۰ در تهران است. وي از دوران دبستان بازي در گروههاي كوچك تئاتري را آغاز كرد. نخستين نقش سينمايياش را در سال ۱۳۶۸ در فيلم «وسوسه» به كارگرداني جمشيد حيدري به دست آورد. اما نخستين حضور جدياش را ميتوان در فيلم «عروس» به كارگرداني بهروز افخمي در سال ۱۳۶۹ دانست. نيكي كريمي و ابوالفضل پورعرب را اولين ستارگان سينماي ايران پس از انقلاب ميدانند. پس از آن ، وي در دو فيلم مهم از داريوش مهرجويي به نامهاي «سارا» و «پري» بازي كرد. در سال ۱۳۷۱ بازي در فيلم «سارا» (اقتباسي از «خانه عروسك» اثر هنريك ايبسن) توانست برايش جايزه بهترين بازيگر زن جشنوارههاي سن سباستين و نانت را به ارمغان بياورد. در همان سال براي تحصيل در رشته طراحي لباس به آمريكا رفت و تا زمان بازي در فيلم «پري» اثر داريوش مهرجويي به ايران بازنگشت. بازياش در اين فيلم كه اقتباسي از كتاب «فرني و زويي» اثر سلينجر بود مورد توجه قرار گرفت و براي بار سوم در جشنواره فيلم فجر نامزد سيمرغ بلورين شد.پس از بازي در چند فيلم از كارگرداناني چون ابراهيم حاتميكيا، بهروز افخمي و داريوش فرهنگ در سال ۱۳۷۷ در فيلم «دو زن»به كارگرداني تهمينه ميلاني بازي كرد.نيكي كريمي با بازي در اين فيلم، به بازيگر ثابت چند فيلم بعدي تهمينه ميلاني تبديل شد و اين همكاري تا فيلم «واكنش پنجم» ادامه يافت. وي براي پنجمين بار براي فيلم «دو زن» نامزد دريافت سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر شد و جايزه بهترين بازيگر زن را به خاطر بازي در همين فيلم از جشنواره تائورمينا ايتاليا گرفت.پس از اينكه دستياري عباس كيارستمي را در فيلم «a.b.c. africa» به عهده گرفت، در سال ۱۳۸۰ فيلم كوتاه مستندي با مضمون نازايي با عنوان «داشتن يا نداشتن» ساخت كه برنده جايزه باران شد. در سال ۱۳۸۱ در دو فيلم «ديوانهاي از قفس پريد» به كارگرداني احمدرضا معتمدي و «واكنش پنجم» به كارگرداني تهمينه ميلاني بازي كرد كه به خاطر بازي در اين دو فيلم جايزه سيمرغ بلورين جشنواره فجر را گرفت. وي براي اولين بار در فيلم «باج خور» اثر «فرزاد مؤتمن» در يك نقش خاكستري بازي كرد.در سال ۱۳۸۳ اولين فيلم بلندش به نام يك شب را كارگرداني كرد. اين فيلم به خاطر شرايط مميزي در ايران اكران نشد ولي در جشنوارههاي معتبر خارجي درخشيد از جمله در جشنواره فيلم كن مورد توجه قرار گرفت. نيكي كريمي فيلم بعدي خود به نام چند روز بعد را در سال ۱۳۸۵ و در شرايطي ساخت كه هنوز تكليف اكران يك شب در هالهاي از ابهام قرار داشت او در فيلم دوم خود بازي هم كرد و فيلمي قابل قبول و تحسين شده كارگرداني كرد ولي باز اين فيلم هم به خاطر مسائل مميزي در ايران هنوز اكران نشده است. سومين فيلم نيكي كريمي با نام سوت پايان در سال ۱۳۸۹ خورشيدي ساخته شد.وي در تله تئاتر خرده جنايتهاي زن و شوهري براي اولين بار در يك كار تلويزيوني حاضر شد.نيكي كريمي همچنين در حرفه عكاسي نيز فعاليت دارد. وي همچنين تاكنون چندين نمايشگاه عكس از كارهاي خود، برگزار كرده است. وي تاكنون سبكهاي مختلف عكاسي همچون پرتره و… را تجربه كرده ولي عكاسي از طبيعت در آثار او چشمگيرتر است.نيكي كريمي كه اعضاي خانوادهاش در انگلستان يا آمريكا زندگي ميكنند بين تهران و لندن در رفتوآمد است.
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس هاي جديد نيكي كريمي
عكس سحر زكريا و نيكي كريمي
منبع:بي اس ام اس
نيكي كريمي
عكس هاي ديدني و شخصي محمدرضا گلزار و بيوگرافي او
۱۳۹۳ عشق تعطيل نيست
۱۳۹۰ ساخت ايران
۱۳۹۳ من دلم تنگ ميشه
۱۳۹۲ روز برفي
۱۳۹۲ باور كن دنيامي
۱۳۹۲ كارو به اينجا رسوندي
۱۳۹۳ ازدواج سعيد و ليلا سينمايي منوچهر هادي
۱۳۹۳ مادر قلب اتمي سينمايي علي احمدزاده
۱۳۹۲ دلم ميخواد سينمايي بهمن فرمان آرا
۱۳۹۰ بانويي از ماه سينمايي الهام قره خاني
۱۳۹۰ تو و من سينمايي محمد بانكي
۱۳۸۹ در امتداد شهر سينمايي علي عطشاني
۱۳۸۹ شيش و بش سينمايي بهمن گودرزي
۱۳۸۸ دموكراسي تو روز روشن سينمايي علي عطشاني
۱۳۸۷ دو خواهر سينمايي محمد بانكي
۱۳۸۷ مثل آن شب فيلم كوتاه شهرام ميراب اقدم
۱۳۸۶ مجنون ليلي سينمايي قاسم جعفري
۱۳۸۶ توفيق اجباري سينمايي محمدحسين لطيفي
۱۳۸۶ كلاغ پر سينمايي شهرام شاهحسيني
۱۳۸۴ تله سينمايي سيروس الوند
۱۳۸۴ آتشبس سينمايي تهمينه ميلاني
۱۳۸۴ شام عروسي سينمايي ابراهيم وحيدزاده
۱۳۸۳ گل يخ سينمايي كيومرث پوراحمد
۱۳۸۲ بوتيك سينمايي حميد نعمتالله
۱۳۸۲ سيزده گربه روي شيرواني سينمايي علي عبدالعليزاده
۱۳۸۲ كما سينمايي آرش معيريان
۱۳۸۱ چشمان سياه سينمايي ايرج قادري
۱۳۸۱ زهر عسل سينمايي ابراهيم شيباني
۱۳۸۰ بالاي شهر پايين شهر سينمايي اكبر خامين
۱۳۸۰ زمانه سينمايي حميدرضا صلاحمند
۱۳۸۰ شام آخر سينمايي فريدون جيراني
۱۳۷۹ سام و نرگس سينمايي ايرج قادري
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
عكس هاي شخصي و پشت صحنه محمدرضا گلزار ، بيوگرافي و زندگينامه محمدرضا گلزار
مرتضي پاشايي شامگاه يازده و دوازدهم شهريور ماه در سالن ميلاد نمايشگاه بين المللي روي صحنه رفت و در اواسط برنامه اش و به صورت ناگهاني، پس از اينكه ملودي موسيقي قطعه «روز برفي» نواخته شد، محمدرضا گلزار روي صحنه آمد و در بهت حاضران در سالن به همخواني با آواي مرتضي پاشايي در اين قطعه پرداخت.
منبع:نمكستان namakstan.ir
محمدرضا گلزار
عكس هاي به ياد ماندني پوريا پورسرخ + بيوگرافي
پوريا پورسرخ متولد ساعت 4 صبح روز چهارم تيرماه 1356 در محله جردن تهران ميباشد. او فرزند اول خانواده است و دو خواهر و يكبرادر كوچكتر از خود دارد كه هر سه نفر انها دانشجو هستند. مادرش معلم زبان است و پدرش بازنشسته شركت نفت مي باشد.
پورسرخ بعد از اخذ مدرك كارشناسي ارشد مدتي را براي كار به خارج از كشور رفت و همزمان به تحصيل هم ادامه داد. وي كه دكتري فيزيولوژي گياهي است قبل از شروع فعاليت هنري در سينما به عنوان خبرنگار در نشريات هنري و اجتماعي از جمله دنياي جوانان مشغول به كار بود و همزمان در يك شركت تبليغاتي در دبي نيز فعاليت مي كرد.
او پس از آشنايي اتفاقي با آقاي لطيفي كه در يك ميهماني صورت گرفت براي بازي در مجموعه هاي ساخت ايشان فرار بزرگ و وفا دعوت شد. پوريا پورسرخ در سال 1385 با بازي در سريال وفا به كارگرداني محمدحسين لطيفي به عنوان چهره اي جديد مطرح شد و پس از آن اين مسير را با ايفاي نقش هاي متنوع و متعدد ديگري ادامه داد.
وي در همين سال با حضور در فيلم روز سوم نامزد بهترين بازيگر نقش اول مرد از بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر شد.
پورسرخ مسير بازيگري را با بازي در فيلم هايي نظير آناهيتا ساخته عزيزالله حميدنژاد، عيار 14 ساخته پرويز شهبازي، روز رستاخيز ساخته احمدرضا درويش ادامه داد.
وي در اولين فيلم سه بُعدي تاريخ سينماي ايران آقاي الف علي عطشاني در نقش آقاي الف ايفاي نقش كرد. پورسرخ به تازگي بازي در طولاني ترين سريال ايراني با نام كيميا را به پايان رسانده است.
كيميا به كارگرداني جواد افشار در 110 قسمت 50 دقيقه اي تهيه شده است و از اين نظر بعد از سريال نقطه چين، طولاني ترين سريال ايراني است. اين مجموعه تلويزيوني از 4 مهر 1394 از شبكه دو سيما به روي آنتن رفت و تا 20 بهمن 1394 پخش آن ادامه داشت.
پورسرخ پس از بازي در سريال كيميا و بيمار استاندارد در سريال مناسبتي برادر به ايفاي نقش پرداخت. برادر به كارگرداني جواد افشار در ايام ماه مبارك رمضان 95 از شبكه دو پخش شد.
حاج كاظم پهلوان مردي خير و از تجار سرشناس برنج ايران است كه با تأكيد بر حمايت از توليد ملي، فقط در زمينه تجارت برنج ايراني فعاليت مي كند. او به همراه پسرش مسعود و دخترش مريم كه يك روزنامه نگار پر جنب و جوش است، بر ضد واردات قاچاق برنجهاي تاريخ گذشته و مسموم به ايران مبارزه مي كند. اين اقدام باعث دشمني دلالان و قاچاقچيان اين تجارت با وي شده است. دشمنان با اغفال ناصر پسر ديگر او، وارد تجارت سالم حاج كاظم شده و همين امر به وقوع ماجراهايي منجر مي شود كه…
پوريا پورسرخ و حسن پورشيرازي در سريال برادر
1395 ثبت برابر با سند
1394 عشق و جنون
1394 عاشق ها ايستاده مي ميرند
1393 دوربين
1393 لامپ 100
1392 روز رستاخيز
1392 قرار بعدي همان جا
1391 آقاي الف
1389 آخرين سرقت
1389 گلوگاه شيطان
1389 هر چي خدا بخواد
1389 روز رستاخيز
1388 ناسپاس
1388 چراغ قرمز
1388 بد بازيگر
1388 شير و عسل
1388 به دنبال خوشبختي
1387 آناهيتا
1387 خاطره
1387 دل خون
1387 حركت اول
1387 عيار 14
1385 روز سوم
1385 پسران آجري
1385 مصائب دوشيزه
1385 مهمان
1384 جنايات و جنحه
برادر 1395
بيمار استاندارد 1395
كيميا 1389/1394
شام ايراني1393
دختران حوا 1391
ماتادور 1391
مسير انحرافي 1390
سقوط آزاد 1390
پايتخت 1389
رستگاران 1388
روز حسرت 1387
شكرانه 1386
ساعت شني 1386
صاحبدلان 1385
مسافر 1384
وفا 1385
فرار بزرگ 1384
نامزد دريافت تنديس حافظ بهترين بازيگر نقش اول مرد درام براي بازي در سريال وفا
نامزد دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد براي نقش آفريني در فيلم سينمايي روز سوم در بيست و پنجمين جشنواره فجر
برنده بهترين آنانوس از خانه سينما در فيلم آخرين سرقت با صداي وي
منبع :نمناك namnak.com
پوريا پورسرخ
دوران قديمي ميلاد كي مرام به همراه عكس
ميلاد كي مرام متولد ۴ ارديبهشت ۱۳۶۴ در بندر انزلي بازيگر سينما و تلوزيون مي باشد. او داراي فوق ديپلم الكترونيك است.
او داراي فوق ديپلم الكترونيك است. او از شاگردان مسعود كيميايي است. به گفته خودش او از شاگرد اولان كلاس مسعود كيميايي است. وي عضو باشگاه واليبال هنرمندان است و به تيم فوتبال زادگاهش ملوان بندر انزلي نيز علاقه مند است. او سومين و آخرين فرزند خانواده است و يك خواهر و برادر بزرگتر دارد.
آثار ميلاد كي مرام به تفكيك به شرح ذيل ميباشد:
مستانه
سوخته
ملكه
برف
روزگاري عشق و خيانت
خط ويژه۱۳۹۲
سريال شب هزار و يكم
شايد براي شما اتفاق بيفتد
سريال نابرده رنج
سريال بچههاي نسبتاً بد
فيلم تلويزيوني زنرال(۱۳۹۲)
حول حالنا
شاه كليد
ديپلم افتخار و تنديس بهترين بازيگر دوازدهمين جشنواره فيلم مقاومت براي بازي درفيلم «ملكه»
ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از سي و دومين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم «خط ويژه» كه به بيمارستان محك تقديم شد.
«راجع به چيزهاي ميخواهم صحبت كنم كه تا به حال صحبت نكردهام، براي اينكه شخصيتي كه گهگاه دوستان با برداشت ناصوابشان از من ميسازند چيز ديگري است!
وقتي آمدم تهران، (من بچه شهرستانم با افتخار بچه انزليام)، وقتي آمدم پيش آقاي كيميايي و وارد تهران شدم، تهران برايم خيلي عجيب بود مثل اين بود كه يك ايراني را برداريش و بگذاري وسط هاليوود... يكهو سرش گيج ميرود! خيلي برايم سخت بود. سني هم نداشتم. با ايشان آشنا شدم و مسير زندگيام را تغيير دادند؛ چيزهايي بهم گفتند كه احساس كردم اول بايد روي پاهاي خودم بايستم بعد بروم سراغ عشقم هنر، بازيگري و هر چيز ديگري... رفتم سراغ كار... هيچ ابايي هم از كار نداشتم. هر كاري را هم ميكردم؛ از كارگري شروع كردم. منِ ميلاد كيمرام تا كارم رفت سمت يك رستوران. من توي يك رستوران كار ميكردم اسمش را هم ميآورم، رستوران رادان توي يوسفآباد و توي جردن هم يك شعبه دارد، شروع كردم به كار كردن. يك روز آنجا خانم گلاب آدينه را ديدم، ايشان آمدند خريد كنند و من پشت صندوق بودم ايشان سفارش دادند و من گفتم من اينم و... و دوست دارم بازي كنم. گفتند من ميخواهم يك سريال بسازم به اسم خواستگاران، تو ميتواني بيايي تست بدهي و اگر دوست داشتي يك نقش آنجا بازي كني. رفتم تست دادم و به جاي يك نقش 20 نقش متفاوت در آن فيلم بازي كردم. درس عجيبي بود برايم كنار خانم آدينه كار كردن. مديونشان هستم هر كجا كه هستم، همانطور كه مديون استادم كيميايي هستم. براي اولين بار است كه دارم راجع به آن حرف ميزنم و براي آخرين بار هم خواهد بود. اينها را مي گويم براي اينكه بدانيد يك شبه به اينجا نرسيدهام. خيلي اتفاقات عجيبي بود و من شبها تا صبح توي خيابان راه ميرفتم چون حتي جا براي خوابيدن هم نداشتم... كنار تئاتر شهر. تازه اوايل اتوبوس واحد بود، همان اتوبوسهايي كه از راهآهن تا تجريش ميآمد، با يكي دوست شده بودم و شبهاي ته اتوبوساش ميخوابيدم، هنوز هم هست، ميتوانم يك روز بياورمش جلوي دوربين و حرف بزند... ميرفتم توي اتوبوساش تا شب صبح شود و بروم سر كار يا توي همان رستوراني كه كار ميكردم يك اتاق كوچكي بود كه آنجا كار ميكردم. خيلي توي سرم زدند! خيلي ها برايم كامنت ميگذارند، آنهايي كه گاهي حالشان بد ميشود، حتي از دوستان بازيگر هم هستند كساني كه خيلي حالشون بد ميشود از اين كه من دارم پيشرفت ميكنم و اين براي من لذتبخش است كه دارم كارم را درست انجام ميدهم و ميگويند اين همان سرايدار مدرسه كيميايي بود، آره من همان سرايدار مدرسه كيميايي هستم كه توي موتورخانهاش زندگي ميكردم با افتخار ميگويم كه براي هدف هر كاري ميكردم، نه هر كاري... شرفم را نفروختم... بيشرفي نكردم، اتفاقا با هيچكس دوست نشدم، دوستي نداشتم، آدمي كه ميخواهد دوست شود بايد پول داشته باشد، من پول نداشتم، هيچي نداشتم صفر، صفر...
اصلا اين جمله برايم آشنا نيست كه مي گوييد با نفر اول دوست مي شوي! نفر اول كي هست؟ نفر اول خداست، خدا اگر بخواهد تو به هر چه كه ميخواهي، ميرسي. اينجوري آمدم بالا... با افتخار هم ميگويم كه توي موتورخانه زندگي كردم، صبح هم پا ميشدم جارو ميزدم و تي هم ميكشيدم... با افتخار... آقاي كيميايي اين موضوع را نميدانست، ولي من اين كار را ميكردم چون احساس مسئوليت ميكردم. از آنجا آمدم بيرون رفتم سراغ كاري ديگر، دقيقا همان كار توي رستوران كه گفتم.
يكي از دوستانم آمد توي رستوراني كه كار ميكردم (محمد حمزه اي كه الان كارگردان شده). آن موقع برنامهنويس و دستيار كارگردان بود من را معرفي كرد به سعيد ابراهيمفر من يك تلهفيلم كار كردم، سعيد ابراهيمفر از من خوشش آمد و من دو سه تا رسيد به فيلم كوچه ملي مهرشاد كارخاني؛ از ايشان هم ممنونم كه به من اعتماد كردند، با كوچه ملي شروع شد و آقاي حسن حجاريان عزيز آن فيلم را ديد و به آقاي آهنگر پيشنهاد داد و گفت دنبال بازيگر هستي با آن خصوصيات من توي كوچه ملي ديدهام، كوچه ملي توي جشنواره بود و داشت ديده ميشد براي انتخاب. آهنگر آمد من را ديد و انتخابم كرد براي فيلم ملكه. ابوالقاسم حسيني آمد و دو سه روز بعدش هم قرارداد را بست و ملكه را كار كرديم. از اين به بعد افتاد توي دور تند؛ ديگه شد خط ويژه، شد برف، شد بچههاي نسبتا بد، شد، شد، شد... تا اينجا كه خدا خيلي به من لطف كرده. اين كل پروسهاي است كه من طي كردهام تا الان و اينجا نشستهام و بيادعاترينم ولي سعي ميكنم كارم را بلد باشم و حرف زور توي مغزم نميرود و اين را از آقايم علي ياد گرفتهام؛ ايشان يك حرف بزرگي دارند كه زير بار حرف زور نرو، هيچ مسلماني نبايد زير بار حرف زور برود، من هم نميروم، اگر ادله و علماش را نداشته باشم هم حرف نميزنم.
مجموعه از تصاوير مخصوص حضرت رقيه (س)
تصاوير و عكس هاي غمگين مخصوص شهادت حضرت رقيه (س)
تصاوير و عكس هاي غمگين مخصوص شهادت حضرت رقيه (س)
عكس هاي جديد و ديدني از 2 اسطوره ايراني
عكس هاي اينستاگرام و جديد فرهاد مجيدي
عكس هاي اينستاگرام و جديد فرهاد مجيدي
عكس هاي جديد وعكس هاي اينستاگرام علي كريمي